ضرب آهنگ قلبت میشنوم
ضرب آهنگ قلبت میشنوم
مامان رو ضرب آهنگ قلبت میشنومصدای بمب و جیغ آهنگ تند شده
خیلی تنده ریتم ضرب دومیش
میشنوم یکی داره داد میزنه آخه به جرم چی
مامان اینا شایعه اس
الکل واسه جنین بد نی سیگار دود کن
تا حالا سست شدی بند ناف آویزون، طناب دارم
بذا بگن بچه مُرد و نیست من و فکر خود کشی
داستان مال طرفای سال شصت و چهاره
مامان خواستم دلتو بشکونم
با شیشه خورده هاش بزنم رگ دستو پاره بکنم
به بابا گفتی بچه لگد زد دوباره
آخه شنیدم آه و ناله عجز و لابه
بعضیا ضعیف بودن و بعضیاشون واضح
حتی اختراع بشر هاج و واج از کار خالق
سواستفاده میله صاف و ساده
زنجیرای نو به فکر زنجیرای پاره
از بوی گند لاشه تفنگ بالا میاره
کی ما رو ساخته گفتن اعتراض گناهه
گفت یه شعار ساده زنده باد زباله
خسته شدم ، خسته شدم
ولی صدای موج رو شنیدم که گفت
ماهی های آزاد جمع شدن پشت سد جوهر
همین شد که من با مشت گره کرده متولد شدم
من فکر میکنم اشتباه میکنی کدوم آدم عاقلی این کارو میکنه
آخه جالبه گفت بچتون برا نوزدهم به دنیا میاد
گفتم از کی تا حالا مردا پیش بینی میکنن برای خانوما
اصلاً عصبانی شده بودم انقدر دل گنده هستس
ما هم میگیم ولی خودش باید ببینه چمدونتو بستی
هر دو نفری که بچه دار میشن مادر و پدر نیستن
ولی شما لایق این القابین و بیشتر
مامان پیشتر من این قصدو نداشتم بهتون بی احترامی بکنم به هیچ وجه
عصبانی بودم، یه کم خودمونی شدم از دست شما نه
از دست دنیا که هیچ وقت به کامم شیرین نبود
الکل از شیشه اش میخوردم من گیج شم و تلخی دنیا رو بگیره
راستی الان چند ساله الکلی نیستم یه بچه سربه زیر
حرف نمیزدم و فکر میکردم بیشتر
به خیلی چیزا مثلاً به ریش یا ریشه اس
سیب به درخت سیب وصله یا درخت سیب به سیب وصل
دیدین شب به جای درس غرق تو ریتمم
هیفده هیجده سالم بیشتر نبود و پیشرفت
باعث شد دست به جیب شم
جدولو به نیمکت ترجیح دادم و
این وضع دشمنایی ساخت واسه م
چاقوی تیز دست گرفتم و تیم جمع میکردم من
با لاشخورا صلح کردم و با شیر جنگ
پلیس دستگیرم میکرد و
بعضی وقتا صبح تا پنج و نیم شیش چرخ میزدیم
جام خالی غذای رو میز سرد
سروش کجاس سروش دیر کرد
شاید همین چیزا شما رو پیر کرد
میخوام برم باز وایستم تو صف نون
من نگهش دارم شما برین بالا نردبون
یادتونه جمعمون جمع بود پنجشنبه شبا صبح میریختیم سرتون
بابا هنوزم جلوتون پهلوون پنبه ا م از دور میبوسمتون
مامور دور و ور خونه ی ما تا دلت بخواد
مادرش ناراحت نگران سخته برای مادر
سین جینا که شروع شد و پرونده ی سروشو آوردن
خود قاضیه به سروش میگفت
من خودم از صدات و اینا خوشم میاد
بیا برو مداحی مداحی بخون
سروش چی بگه دیگه
یکی نیست پی سجده یکی رو به قبله اس
شما گفتین و من دیر گرفتم عقاید مختلف زیر یه سقف
رابطه تون مید ه بهم درس و میده بهم درس یادتون همیشه زنده اس
بابات مسافرته درگیره پدر همیشه یه شهر
گفتین تو کار بزرگترا دخالت نکنم و منم وامیستادم خیره به در
هنوز کنجکاوم سی و اندی سالمه و هنوز خرد سالم
سر غذا گفتی خیلیان که محتاجن
وجدانم بیدار شد نخوابید رامو پیدا کردم
سیاه شد نتابید خورشید ماه شبا تیر و تار و
پیمان بستم و خشک نشه خودکارم
هنوز هم هیچی نمیمونه ته بشقابم
از آشناییتون خوشحالم
تو ایران آشنا داشته باشی راحتی
دنیاییه
ما از دیدن شماها که سیر نمیشیم
انشاالله سلامت باشین تا جلسه ی بعد