پُر از شعر یه دیوانه
پُر از معنی یه ایهامه
یه ابریشم که میخواد از شوق ببارهپُر از نقش و نگاره
پُر از حرف و کنایه
پُر از درد و گلایه
روش کسی قیمت نمیزاره
شاهکاره
خوش خط و خاله
شدم دچارش
شاهکاره
همون که میخوامه
کوه نور میدرخشه
از برف سفیده رخشه
از فرش رسید به عرشه
روی بوم توی پخشه
به هر رنگیه غالب
تو هر لحظه ست بداهه
منم محرم رازش
منم پروردگارش
شاهکاره، نابه اصله
کاره دسته آره از صفر
یه واقعه اس که حادثه ش یه فاجعه اس
که میکنه مو به تن سیخ
از حس خوب لبریز
دور از بعد درک معجزست
یه نقطه ضعفه
شاهکاره
خوش خط و خاله
شدم دچارش
شاهکاره
از ته قلبِ من همه زخمه
وسط قصره از ته دخمه
صفحه به صفحه لحظه به لحظه
قطره به قطره ذره به ذره
شاهکاره
مهره ی ماره
کشت به یه اشاره
شاهکاره
بی رحمه شاید یکمی ظالم
میخنده ولی نه شوخی با کسی داره
بی نقص نیست با عیباش ولی کامله
آبستن ابعاد من این حامله
همین عامله وزن زیاد شه
سالم ولی بیماره
عاقل ترین دیوانه
ما مال همیم بیچاره
تا نصف شب نمی خوابه
آفریدگارش منم و یه سیگاره
گاهی هم یه لیوانه
گاهی هم یه دیواره
یه دیواره از آینده خبر عالی میاره
پُر رمز و رازه
اثر دالی ولی مونالیزا
همیشه تو جنگه صلح نمی خوادش
واسش یه نکته زیاده
لا،سی دو، ر ، می ، فاِ
شاهکاره
مهره ی مار
کشت به یه اشاره
شاهکاره
شدم دچارش
چه بی اراده